کد مطلب:182180 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:256

شهادت آن حضرت


خاك بقیع تا بدنش را به بر گرفت

در ماسوا شراره ی جانسوزتر گرفت



یك سینه داغ، در دل خاك بقیع برد

وز داغ غربتش، دل زهرا شرر گرفت



تا دفن شد امام چهارم در آن حریم

گفتی مدینه و كرببلا را به بر گرفت



او بود كربلای مجسم كه سال ها

الفت به اشك دیده و خون جگر گرفت



یك جا، اگر خلیل در آتش فكنده شد

این است آن خلیل، كه صد جا شرر گرفت





[ صفحه 55]





این است آن پسر، كه به دامان قتلگاه

بوسه ز حلق غرقه به خون پدر گرفت



آنجا كه اهل بیت، ز سوزاندن خیام

هر یك ره فرار، سبویی دگر گرفت



او بود ركن خیمه ی سوزان، كه زان همه

آتش به رحم آمده، از او خبر گرفت



رنج اسارت، ار چه فزون از شهادت است

او را فدای خواست، كه این راه بر گرفت



زینب، اگر چه نخل بلند شهامت است

این نخل بلند، از او برگ و بر گرفت



طوفان اشك بود و نسیم و علی او

فلك امید را، كه ز موج خطر گرفت



آن نیمه جان، كه ماند برایش كربلا

از شعله های زهر، دوباره شرر گرفت



در غم نشست، حضرت باقر از این عزا

داغ پدر، قرار ز جان پسر گرفت





[ صفحه 56]